معلم ! تو معمار اندیشه ای و آبی تر از وسعت بیشه ای
چراغ نگاهت فروزنده باد پر از صبح صادق ، پر از خنده باد
تو در زیر این چرخ نیلوفری ملبس به شولای پیغمبری
خدای جهان ، با خط سرنوشت بهشت تکامل به نامت نوشت
معلم ! تویی گوهری شب چراغ شب از روز چشمت نگیرد سراغ
تمنای هستی است در هست تو کلید بهار است ، در دست تو
بهاری ترین باغ دنیا ، کلاس شود با حضورت پر از عطر یاس
درخت کلام تو بار آور است به فردای دنیا بهار آور است
به پاس کلام خداوند گار بهاری ترین باغ را ، پاس دار
به زلف پریشان دلی ، ! شانه باش ! و تا بی نهایت بهارانه باش
سبو پر کن از چشمه ی آفتاب بیفروز جان را به نور کتاب
به حبل ولایت ، بزن چنگ خویش بیاویز دل را به فرهنگ خویش
به خاشاک بیگانگان ، تیشه باش نگهبان چشمان اندیشه باش !
سید فضل ا... طباطبایی