خواب گران!!!
خواب گران!!!
خواب گران!!!
روزی یکی از نگهبانان خزانه ی شاهی، در وقت تفریح و تفنن پادشاه، به خدمت وی آمد و پس از عرض
ادب گفت: قبله ی عالم به سلامت! خوابی بسیار فرخنده در مورد شما دیده ام که اگر اجازه دهید بازگو کنم.
شاه به وی اجازه داد؛ نگهبان مشغول تعریف خوابی بس طولانی گردید. شاه اندکی درنگ کرد و سپس
دستور برکناری وی را از پاسبانی خزانه صادر کرد. حاضران تعجب کردند! شاه گفت: تعجب نکنید که
دستوری کاملا" منطقی است. کسی که این همه وقت بخسبد که فرصت دیدن خواب های طولانی یابد،
چگونه تواند که خزانه ی شاهی را از دستبرد نگه دارد؟!!!